سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از کدامین عید سخن بگویم، از عید امید یا از عید ناامیدی؟


 

  • از کدامین عید سخن بگویم، از عید امید یا از عید ناامیدی؟

    خبرآنلاین در گزارش های پیشینی خود به مفهوم « کعبه، حج و عید قربان در سه نگاه» پرداخته است. همچنین در گفت و گو با استاد احمد عابدی به « نگاه‌های قدیمی غلط به نام اسلام » اشاره کردیم و « رسوم متفاوت مرم ایران برای عید قربان» را ترسیم کردیم. درباره « تأثیر خوانش سلوک ابراهیم بر زندگی اجتماعی امروز» و  فلسفه عید قربان با دکتر احمد مبلغی؛ رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی، سخن گفتیم و نیز  «مفهوم عید قربان» را از نگاه فسلفی آیت الله جوادی آملی جست و جو کردیم. اینک در این گزارش با متنی و سخنی متفاوت از امام موسی صدر روبرو خواهیم بود.

    سال 1971 بود. «امام صدر» ایستاده در برابر همه اختلاف ها و افتراق ها، در رویارویی با همه ناامیدی ها که مردم را فرا گرفته بود، در کنار جامعه مسلمانان که هر یک از سویی زحم می زدند، در صبح عید قربان، با مردم سخنی گفت که از جنس حرف های تکراری همیشه نبود. سخنی و پیامی تازه از جنس کرامت انسان و دعوت به راهی تازه که می توانست مردم را به سوی دیگری فرا خواند. آنچه می خوانید بخش هایی از سخن امام موسی صدر در آن عید قربان است که به مناسبت امروز برگزیده ایم:

    دوست داشتم دربار? عید با شما صحبت کنم، اما سرگردان ماندم که از کدامین عید سخن بگویم؟

    از عید مرهم و درمان یا از عید زخم و جراحت؟ از عید امید و آرزو یا از عید ناامیدی و افسردگی؟

    از عیدی که فرصت حماسه آفرینی بود ولی اکنون به سرودن حماسه محدود شده است.

    آیا دربار? عیدی صحبت کنم که شوق دیدار از آفریدگار است یا عیدی که چاپلوسی از آفریدگان شده است؟

    به دنبال ریشه های این عید در زمان های پیشین می گشتم. دیدم ابراهیم، پدر پیامبران و پیشوای یکتاپرستان در کهن سالی و با قلبی سرشار از ایمان، جگرگوش? خود را به قربانگاه می برد تا در پیشگاه خداوند و برای خشنودی او قربانی کند و خداوند مهربان و کریم نیز قربانی او را می پذیرد و فدیه ای از جانب خود برای او می فرستد و او را به امامت و پیشوایی هم? آفریدگان می گمارد.

    پیامبر خاتم عید را هجرتی خالص برای خداوند قرار داد و آن را در حج گزاردن به سوی کعبه، برای هر که بتواند به آن راه یابد، معنا کرد.

    حج همانا سفر از «من» به سوی «او» ست تا «من» را از آنچه در درون دارد تهی و با «او» پر کنیم. خانه و کاشانه و آسایش را رها کنیم و به سوی او برویم.

    ... و اما در طرف دیگر این صفحه، ما در چهار ضلع جهان اسلام

    در این برهه از زمان...
    صاحب گوسال? طلایی، عید را می رباید و در پرتو آن قربانگاهی می سازد تا خود را مهتر همگان، از کلیسای مهد تا مسجد صخره، قرار دهد
    و بر این سرزمین پیشرو در قلب زمین چیره شود و با آن هرچه می خواهد بکند. در این میان، ما که استاد و پیش کسوت در قربانی دادنیم
    ... در گوساله های طلایی، آجرهای چیده شده و چند وجب زمین فرو می رویم و در حاشی? منطقه ای که خود اهل آنیم زندگی می کنیم و همچون یتیمانی که چشم به دستان فرومایه دوخته اند، به آن می نگریم.
    ای برادران ایمانی، پس از عید چه رخ می دهد؟
    آیا در پیام ها و مفاهیم این روز دقت و درنگ می کنیم؟ برای این وضعیت در ذهن من چهارضلع ترسیم شده است:
    دشمنی سرکش، دوستی محافظه کار، جهانی سازش کار و ما که به همراه گوساله های طلایی خود به سوی کشتارگاه می خزیم.

    برادران!
    عید باید مناسبتی باشد تا در مفاهیم و پیام های آن ژرف بیندیشیم و پس از آنکه روشن شد وضعیت کنونی ما فاسد و تباه است، فضای مناسبی را برای عملکردی دیگر، از عید اقتباس کنیم.
    در تاریخ امت ها، جنبش هایی وجود داشته است... در تاریخ امت ها بیداری هایی بوده است. پس کی زنگ ها به صدا درمی آیند و چه موقع بانگ مؤذن رسا به گوش می رسد؟

    امتی که نمی داند چگونه نیروها و توانایی هایش را به کار گیرد، نمی تواند به موجودیت خود ادامه دهد، زیرا یکی از اصول اولیه در این عالم بیرون راندن بیگانه است و ملتی که نمی داند چگونه برای خود فرصت سازی کند یا اجازه می دهد فرصت هایش تباه شوند، نباید دیگرانی را سرزنش کند که برای او فرصت مرگ را رقم می زنند.

    دشمن هم? توان خود را برای ورود به میدان مبارزه ای مستمر بسیج کرده و هم? نیروهای شر و تباهی را در راه آن به خدمت گرفته است تا از رهگذر آن به خرافه های دینی اش جام? عمل بپوشاند و خودش را عنصری برتر از بشر نشان دهد، ولی ما فقط با نیروهایی پراکنده و با رؤیای انسان های خواب آلود و مریض وارد این میدان شده ایم. میدان دیگر، میدان ورود به تمدن قرن بیستم و همگام شدن با دنیای جدید است، ولی برای ورود به این میدان نیز چیزی آماده نکرده ایم، به جز جلوه هایی بی فروغ و حاشیه هایی ناکارآمد و تشریفاتی ظاهری و عاری از هرگونه ژرفای انسانی.

    در کشاکش این دو میدان، بیدهای اختلافات داخلی درون را می خورد و بریدن از میراثی غنی و محرومیت از هر آرزوی بزرگ و هر آرمان شریف نیز باعث از هم گسیختگی بیشتر می شود.
    در این میان، عید مناسبت خیره کننده ای است برای ژرف اندیشیدن در سرنوشت...
     ایام عید اراد? ما را برمی انگیزد و به ما هشدار می دهد و نهیب می زند که چرا پرچم آرما ن خواهی و فداکاری را به دشمن خود سپردید و به جای خدای یگانه، گوسال? او را به خدایی گرفتید؟

    عید یعنی اینکه افکار خود را متمرکز و در حماسه های پایداری و ایستادگی تأمل کنید؛ حماسه هایی که پیشینیان بزرگ شما در طول تاریخ رقم زده اند و در پرتو آن از موجودیت عظیم خود در برابر هم? عالم دفاع کرده اند؛ حماسه ها و پایداری هایی که بدون فداکاری بزر گ مردانی سخت اراده که کوه را از جا می کندند، پدید نمی آمد.

    در عید از این اراده ها الهام می گیریم تا زخم هایمان را مرهم نهیم و در ارزیابی و سنجشی همه جانبه، وضعیت موجود را بررسی می کنیم؛ ارزیابی و سنجشی همراه با قاطعیتی قاضی وار، امیدی مؤمنانه و افتخار حقیقی به گذشته و حال؛ نه با تکیه بر کهنه ای که بت شده یا بیگانه ای که هنوز پذیرفته نشده است. بیایید از لهو و لهوانگیزی، فساد و فسادانگیزی و اقدامات نسنجیده و تفرقه افکنی های نابخردانه دوری کنیم و برای ساختن میهنی مبارز تلاش کنیم و لهو، هرزگی، مجله های فاسد، قلم های ناپاک، سفره های سیری ناپذیر قمار و پوشش های بی بندوبار را از میان برداریم و این موج ها را که ریشه و بنیاد امت را تهدید می کند و به اسم آزادی ترویج و تبلیغ می شود، متوقف کنیم. آزادی واقعی از این دورنگی و نفاق به دور است. و این ساخت? دشمن است.

    بیایید دست فرزندان و جگرگوشه هایمان را بگیریم و به قربانگاه مقدس الهی، یعنی قربانگاه آمادگی برای دفاع از شرافت و آزادگی و سازندگی ببریم تا بتوانیم وطنی یک پارچه، سرافراز، شکست ناپذیر و مقتدر بسازیم و آیا اینها جز با تصویب و اجرای طرح خدمت سربازی به دست می آید؟ و با گام برداشتن در مسیر دانش و فناوری های سالم؟ چرا که برای همه روشن شده است که دانش ناقص چیزی جز نادانی و ناکارآمدی نیست.

    اگر در مسیر خدای یکتا و یگانه حرکت کنیم در واقع به سوی وحدت و همبستگی حقیقی و ارزش های آرمانی گام برداشته ایم، زیرا دیگر هیچ گونه غوغاسالاری، جبرگرایی، فسیل و اهداف و منافع شخصی در میان نخواهد بود. فقط در این صورت است که توانسته ایم عیدی را که از ما ربوده اند، بازگردانیم و از عیدی که ما را به آن سرگرم کرده اند، فاصله بگیریم. اینجاست که خداوند به شما و عیدها و بلکه به هم? روزهایتان برکت می دهد.

    /6262