سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزی که «پدر»، بامعرفت‌ها و بی‌معرفت‌ها را فرا می‌خواند


 

  • روزی که «پدر»، بامعرفت‌ها و بی‌معرفت‌ها را فرا می‌خواند

    روز تو رسید،
    روزی که از شباهنگامش درهای عشق تو بر آدمی گشوده شده است.
    اهل دلی می گفت امروز، روز آدم های با معرفت است. با مرام ها، با معرفت ها، با حال ها می آیند سراغت. دقیق گفته بود البته، اما ظریفی به اهلش گفته بود، اتفاقا امروز روز بی معرفت هاست. نشنیده اید گفته است هرکه در شب های قدردانیِ من جامانده است امروز بیاید؛
    کریم، کارش کرامت است و ندا می دهد مدام که جامانده ها بی آیند، بی آنکه هراسی داشته باشند از نپذیرفتن.
    و تو در این روز به واسطه «پدر» و با صدای «پدر»، همه بامعرفت ها و بی معرفت ها را فرا می خوانی که: «هَل مِن ناصر یَنصُرُنی؟ : آیا کسی هست مرا یاری کند»

    روز تو رسید،
    و «پدر»: «ابا عبدالله» او که «پدر همه بندگان تو» ست، عزم هجرت کرده است.
    عجبا، بندگان همه احرام بسته اند تا گرد کعبه بگردند و به دیدار تو، دست یابند اما پدرهمه بندگان تو - ابا عبدالله – ترک کعبه کرده است. او ترک اشتیاق این حَرم کرده تا به اشتیاق دیدن تو، دست از جان بشوید و همه جای جهان را حَرم کند.

    روز تو رسید،
    روزی که همه جای جهان، حَرم توست و آدمی زاده شده است تا همه جا درحریم و حَرم تو باشد. پس اگر پدرهمه بندگان تو - ابا عبدالله – آن قطعه از حَرم را - که دست حاکمان جاهل افتاده - ترک کرده، علتش این است که می رود تا حریمی برای همه جهان آدمی بسازد؛
    حریمی که بی معرفت های دلدار هم در آن جایی امن داشته باشند و جامانده های عاشق بتوانند هر وقت جایی برای ماندن نداشتند، دلشان را همچون فرزندی نادان، پیش «پدربندگان تو» بگشایند. چه آنکه فرمود: « وانکس که تو را بی تو کند، یار تو اوست».

    روز تو رسید،
    و ساعت به نوروز نزدیک می شود.
    از ظهر عرفه، نوروز بندگان آغاز می شود و شیپورهای هستی، به صدا در می آید که اهل عالم، وقت عاشقی فرا رسیده است.
    ظریفی می گفت: از ظهر تا غروب امروز، همه چیز هستی تغییر می کند و اگر گوش و چشم  آدمی توان فهم هستی را داشته باشد، می تواند «محول الحول  والاحوال» را دریابد.

    روز تو رسید،
    و حالا با معرفت ها و بی معرفت ها را یک جا فرا می خوانند.
    با معرفت ها از مدینه تا مکه و از مکه تا قتلگاه، چشم از مولایشان بر نداشته اند. اما پدرهمه بندگان - ابا عبدالله – در مسیر کاروان تاریخ، پی در پیِ بی معرفت ها هم هست. هِی نامه می نویسد به بی معرفت ها، هِی در مسیر می ایستد و بی معرفت ها را خطاب می کند که برگردید به راه، به راه کرامت انسان، به راه هدفمندی که زیستنی نو را در نوروز عرفه رقم بزنند.

    این صدای «پدر همه بندگان: ابا عبدالله» است که همچنان در گوش هستی می پیچد:
    « مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ وَ مَا الَّذِی فَقَدَ مَنْ وَجَدَک... آن کسی که تو را ندارد، چه دارد؟ و آن کسی که تو را یافته است، چه ندارد؟»

    فراز هایی از دعای عرفه امام حسین(ع) را اینجا  در خبرآنلاین بخوانید.

    /6262