سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در بزرگ‌داشت تلاش‌گری حقوقی - خبرآنلاین


 

  • در بزرگ‌داشت تلاش‌گری حقوقی - خبرآنلاین

    روزی ما را هم متهم به گرایش به گروه «فرقان» کرده بود. به مسئول روزنامه زنگ زدیم که تکذیب کند. گفتند: «اگر بخواهیم این چیزها را تکذیب کنیم باید روزی دو نشریه منتشر کنیم!» دوستان توصیه کردند که علیه این روزنامه شکایت رسمی کنیم. لذا روزی با مادر به ساختمان دادگستری رفتیم و برای طرح شکایت با مرحوم بهشتی ملاقات کردیم. ایشان را پیشتر در اروپا دیده بودم و از جمله در مجلس بزرگداشت دکتر شریعتی در فرانکفورت. ایشان پس از قدری نصیحت با این مضمون ‌که مانند خود دکتر شریعتی باشید که در طرح انتقادات بسیار ظریف و با ذوق بود و مثلا روزی در پاسخ به انتقادات تند مرحوم مطهری گفته بود که استاد کمی «کافر غضب» هستند، ما را برای ثبت شکایت به دفتر مرحوم موسوی‌اردبیلی در طبقه? زیر همان ساختمان ارجاع دادند. به دفتر ایشان رفتیم، سر-و-صدایی بلند بود، مادر یکی از زندانیان آمده بود و شکایت داشت. ایشان هم پس از قدری نصیحت که در ایام فتنه، به‌تعبیر حضرت امیر، همچون «بچه شتر نر باش نه سواری بده و نه شیر»، شکایت را ثبت کردند.

    پس از این اقدام قانونی در آن روزگار پُرآشوب دیگر هیچ‌ تعقیب قضایی‌ای ندیدیم و ندانستیم که به‌واقع این کار چه فایده‌ای داشت. به‌هرحال اما، این اقدام نوعی اعتراض مدنی به شیوع بیماری بداخلاقی شبه‌انقلابی رسانه‌های تسخیرشده توسط گرایشات اقتدارگرا و «انحصارطلب» بود (بی‌آزرمی‌ و بی‌پرنسیپی اخلاقی البته بعدها با مشارکت برخی رسانه‌های موسوم به «نولیبرال» از انحصار آن جناح خارج شد).

    غرض از نقل این خاطره در هفته? قوه? قضاییه بازاندیشی شیوه? مناسب و مسالمت‌آمیز مبارزه با آلودگی فضای سیاسی از دو منظر حقوقی و اخلاقی است. در برابر طرح انواع اتهام و افترای بی‌پایه و گاه متناقض از سوی رقبا و مخالفان فکری و سیاسی، بهترین روش مقابله کدامست؟ سکوت؟ (روشی که دکتر شریعتی در پیش گرفته بود و مناقشه? متناقض‌ پیرامون او پس از او هم ادامه یافت) طرح دعوی و شکایت قانونی در محاکم قضایی؟ (شیوه‌ای که مانند نمونه? فوق اغلب بلاتعقیب می‌ماند)

    بهترین روش پاسخ‌گویی به‌ظاهر و به‌نظر ما، به کارگیری مجموعه? شیوه‌های نمونه‌وار و نمادینی است که نقشی روشنگر افکار عمومی و افشاگر زشتی‌ «رفتار»های غیراخلاقی و غیرمدنی (و نه افشای اشخاص) را بازی کند. روش‌های دفاع حقوقی، برغم محدودیت‌های قانونی و موقعیت قضایی موجود، با این چشم‌انداز، می‌تواند چنین نقش مثبتی را در دفاع از حقوق انسانی و شهروندی و حقوق اقلیت‌های قومی ومذهبی و (رفع تبعیض) جنسیتی، و دفاع ازمحیط‌زیست، و میراث فرهنگی، و ...، ایفا کند.

    * جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

    * منتشر شده در کانال تلگرامی نویسنده به تاریخ 9 تیر 98




مراکز رشد و کارآفرینی روستایی، نقطه اتصال علم و صنعت و سیاست


 

  • مراکز رشد و کارآفرینی روستایی، نقطه اتصال علم و صنعت و سیاست

    بر اساس آنچه به‌عنوان علت و دلیل ایجاد مراکز رشد تا امروز بیان شده است: این مراکز نقش مهمی در تبدیل ایده‌ها به کسب‌وکارهای نوپا در مراحل اولیه شکل‌گیری دارند و اهمیت وجود چنین مراکزی در زیست‌بوم کسب‌وکار هر کشوری بر اهل فن پوشیده نیست.
    شاید نکته تازه و جدید این باشد که بسیاری از این مراکز بر پایه جمع‌آوری و جذب ایده پردازان و آینده‌پژوهان حرکت کرده‌اند و در کنار همه دستاوردها و ارزش‌ها که خلق کرده‌اند، از حل مسائل به‌ظاهر ساده ولی مهم در جوامع کوچک جامانده‌اند.
    این موضوع سبب شده است که اغلب راه‌حل‌ها از شهر به روستا برسد و قانون‌گذاری‌ها و تقسیم داشته‌ها و منابع از بالا به پایین صورت بگیرد. با آنکه همه باور دارند که روستا هم مانند شهر دارای مسائل و مشکلات اختصاصی است، اما همچنان شیوه حل مشکلات روستاها بر پایه تصمیم‌گیری در شهر و اجرا و اعمال راه‌حل در روستا است.
    موضوعی که باعث شده است تا کماکان مشکلات و معضلات خرد و کوچک، اما مهم و تأثیرگذار در محیط روستا حل نشده باقی بماند.
    تجربه سه سال زندگی در روستا باعث شد تا باور کنم که راه‌حل مشکلات هر منطقه‌ای ابتدا باید در همان منطقه جستجو شود و حل مسئله‌های هر روستا و شهرستانی ابتدا از عهده و توان اهالی همان‌جا برمی‌آید، همان‌ها که مشکل و مسئله را همیشه و همواره دیده و تحمل کرده‌اند.
    شیوه پاسخگویی و حل مشکلات از بالا به پایین و تجویز یک راه‌حل برای همه افراد در همه نقاط کشور از موفقیت مناسبی برخوردار نبوده و بیشتر به شکست انجامیده است و یا لااقل کسان بسیاری از نتیجه این شیوه ناخرسندند.
    ازجمله موانع اعلام‌شده در مسیر حل مشکلات به دست اهالی و مردم بومی،‌ فقدان آموزش و نداشتن مهارت‌های لازم در جهت شناسایی مسئله و بعد نداشتن مهارت حل مسئله‌های روزمره بود که امروزه به شیوه‌های مختلفی برای آن‌ها توضیح و توجیه وجود دارد.
    هرچند برای حل همین مسئله هم شیوه ارائه خدمات متمرکز باعث مهاجرت‌های ناخواسته و بی‌حاصل جوانان روستایی و شهرستانی به شهرهای بزرگ شد ولی هر چه بود و هر چه هست،‌ امروز با انبوهی از جوانان روستایی تحصیل‌کرده در شهر و بازگشته به روستا مواجهیم که ظرفیت تازه‌ای برای حل مسائل و مشکلات روستاها و مناطق کم‌جمعیت ایجاد کرده است.
    با مقدمه‌ای که ذکر شد فرض بر این است که:
    •    روستاها همچنان مسائل حل نشده دارند.
    •    راه‌حل‌های تهیه‌شده در شهرها و نگاه از بالا به پائین نتیجه لازم نداده است.
    •    تمرکز امکانات و منابع در شهرها بعضاً باعث مهاجرت‌های ناخواسته و بی‌حاصل اهالی روستا شده است.
    سؤال مهم و جدی این است که چه کنیم؟
    اول اینکه ممکن است راه‌حل‌ها و شیوه‌های تازه هم مانند کسب‌وکارهای جدید، ‌نیازمند محیط آزمایشگاهی باشند و بهتر و بلکه لازم است که این راه‌حل‌ها را هم در چند آزمایشگاه کوچک بیازماییم.
    دیگر آنکه این راه‌حل‌ها باید بر اساس بهره‌گیری حداکثری از ظرفیت‌های محلی باشد یعنی از ابتدای کار، ‌از لحظه‌ای که می‌خواهیم یک مسئله محلی را حل کنیم،‌ بپذیریم و بدانیم که اصل کشف مسئله باید با همراهی و همکاری اهالی بومی صورت بگیرد،‌ هرچند ممکن است مشکلاتی وجود داشته باشد که اهالی با آن کنار آمده باشند و به نظر یک فرد تازه‌وارد مشکل اصلی همان‌ها باشد ولی باید بپذیریم که حتی اولویت دادن به مسئله‌ها هم باید توافقی باشد.
    به‌عبارت‌دیگر اگر مردم یک منطقه به وجود یک مشکل باور ندارند،‌ صرف اعلام مشکل از سوی افراد بیرونی،‌ باعث همراهی و همدلی آن‌ها نمی‌شود و چه‌بسا موجب بروز مشکلات و مسائل تازه‌ای هم بشود.
    قدم بعدی این است که از مردم و جوان‌های محلی راه‌حل بخواهیم،‌ گاهی بعضی از راه‌حل‌های سنتی و محلی بسیار کم‌هزینه‌تر و ساده‌تر مشکلات را حل می‌کنند،‌ فقط ممکن است لازم باشد تا این راه‌حل‌ها در چارچوبی قابل تکرار و قابل‌انتقال مستندسازی شوند.
    نقشی که مراکز رشد،‌ در شهرها بر عهده دارند عیناً می‌توان در روستاها نیز بر عهده مراکز رشد و کارآفرینی روستایی قرار داد، ‌یعنی نقطه اتصال علم و صنعت و سیاست،‌ جایی که علم و دانش به تجربه و توان کارآفرینان و صنعتگران گره می‌خورد و برای مدیران سیاسی و حاکمیت چاره‌ای جز حمایت باقی نمی‌گذارد. این پیوند سه‌گانه اکنون در شهرها در حال شکل‌گیری است ولی روستاها با فاصله زیادی کماکان دریافت‌کننده محصول اتفاقات شهرها هستند. درحالی‌که در بسیاری از مواقع آنچه به روستا می‌رسد نه‌تنها مشکلی را حل نمی‌کند بلکه دردسر تازه‌ای هم ایجاد می‌کند.
    ایجاد مراکز رشد و کارآفرینی روستایی و سازمان‌دهی و ایجاد شبکه بین آن‌ها موجب افزایش مهارت کارآفرینان روستایی و هم‌افزایی برای مسئله یابی و ارائه راهکارهای محلی مبتنی بر اشتراک‌گذاری تجربه و سوابق در سایر نقاط کشور و تبادل اطلاعات و تکثیر اطلاعات بین اعضای زیست‌بوم خواهد شد.
    گردشگری در این میان شاید بهترین ابزار اتصال شهر و روستا باشد، گردشگری مسئولانه و گردشگری برای هدفی مشخص همراه با بهره‌مندی از مزایای حضور در طبیعت.
    تصور کنید که یک مرکز گردشگری روستایی یا بنا بر تعبیر رایج یک مرکز بومگردی با امکاناتی مناسب اقامت و برپائی جلسات، به‌راحتی می‌تواند به‌صورت هم‌زمان محل حضور و ملاقات اساتید، مربیان و کارآفرینان علاقه‌مند و داوطلب با صاحبان فکر و ایده و راه‌حل در روستاها باشد.
    یعنی دانش و تجربه و توان شهرنشینان که به‌صورت طبیعی و هم‌زمان با سفر به نقاط مختلف به این‌سوی و آن‌سوی می‌رود، می‌تواند مورد استفاده هدفمند و نقش‌آفرین در روستاها قرار گیرد.
    از دانشمندان معروف گرفته تا هنرمندان برگزیده، ورزشکاران، کارآفرینان، سرمایه‌گذاران و دیگر افراد توانمندی که در شهرها ساکن هستند، این بار می‌توانند هم‌زمان با سفر به نقاط روستایی و دورافتاده‌ای که دارای مراکز رشد روستایی هستند، ازآنچه دارند با مردم تقسیم کنند و ضمن حل مشکلات روستا به دست اهالی و جوانان روستایی، از طبیعت و زیبایی این مناطق هم استفاده کنند.
    به نظر می‌رسد صدور مجوز تأسیس و اداره مراکز رشد روستایی به کارآفرینان و علاقه‌مندان واجد شرایط بتواند علاوه بر حل مشکلات روستاها به دست نیروهای بومی و زمینه‌سازی جهت ایجاد و رشد کسب‌وکارهای کوچک روستایی، موجب ایجاد یک تحول جدی در حوزه کارآفرینی روستایی نیز بشود.




سروده افشین علا در باره امام شهیدان


 

  • سروده افشین علا در باره امام شهیدان

    ای بی‌کفن که بر کفن خلق، نام توست

    شاهی اگر نشسته به تختی، غلام توست

    سرچشمه شهامت و آزادگی، حسین!

    از ارتفاع حنجره تشنه کام توست

    هر جا که جاده‌ای و سواری و مقصدی است

    درگیر شرم، از سفر ناتمام توست

    زخم از ستاره بر تنت افزون و آسمان

    با سیل اشک در صدد التیام توست

    آتش چگونه شرم ندارد ز سوختن

    وقتی که خاندان نبی در خیام توست

    شش گوشه است قبر تو زیرا که دست‌ها

    از هر طرف دراز به شوق سلام توست

    مشک برادر تو اگر شد تهی ز آب

    این اشک‌ها مقدمه انتقام توست

    23302




نقصی ژنتیکی که خطر ابتلا به سرطان پروستات را دوبرابر می‌کند


 

  • نقصی ژنتیکی که خطر ابتلا به سرطان پروستات را دوبرابر می‌کند

    نقص در ژن BRCA2 عموما با سرطان‌های پستان و تخمدان در زنان ارتباط داده می‌شود. خطر ابتلای حاملان این ژن به سرطان پستان پس از رسیدن به سن70 سالگی، 50 تا 85 درصد است.

    نتایج یک مطالعه جدید بر روی یک جامعه آماری بزرگ از مردان، نشان داد خطر ابتلا به سرطان پروستات در آن دسته از مردانی که حامل این نقص ژنتیکی هستند، به میزان قابل توجهی بالاست. نتایج این پژوهش همچنین نشان داد که تومورهای سرطانی در این دسته از مردان نسبت به سایرین تهاجمی‌تر هستند.  

    به گفته پژوهشگران، مردانی که این نقص ژنتیکی را دارند باید به طور منظم تست‌ غربالگری سرطان را انجام دهند.

    این پژوهش بر روی 902 فرد حامل نقص در ژن BRCA2 و 497 نفر که این نقص را نداشتند، انجام شد.  

    محققان می‌گویند که از هر 300 مرد سفیدپوست یک نفر ممکن است حامل این نقص زنتیکی باشد که البته همه آن‌ها به سرطان پروستات مبتلا نمی‌شوند.

    235212




دِمُکراسی یا دَمْکِراسی - خبرآنلاین


 

  • دِمُکراسی یا دَمْکِراسی - خبرآنلاین

    موافقان و مخالفان سدها طیفی از پی‌آمدهای مثبت و منفی را برای آن‌ها برمی‌شمارند و هر کدام بر مواضع خود پافشاری می‌کنند. رخدادهای اقلیمی (خشکسالی، ترسالی یا افزایش شدید بارش‌ها به صورت مقطعی)، افزایش یا کاهش منابع اقتصادی دولت‌ها، و بروز پی‌آمدهای محیط‌زیستی (خشک شدن پیکره‌های آبی، ریزگردها، از میان رفتن پوشش گیاهی و بیابان‌زایی) بر مناقشه درباره ساخت سدها می‌دمند.

    طرفداران سدها تأکید می‌کنند که توسعه کشاورزی و تولید انرژی برق آبی میلیون‌ها انسان را از خطر گرسنگی نجات داده و رفاه را به ارمغان می‌آورد و در مقابل منتقدان سدها عواقب محیط‌زیستی سدها که سبب آسیب به پیکره‌های آبی شده، مسیرهای حرکت ماهیان را تخریب می‌کند، به آب‌های زیرزمینی پایین‌دست سدها آسیب می‌زند، و هزینه‌های سنگینی نیز بر اقتصادها تحمیل می‌کنند هدف قرار داده و در مقابل بر ضرورت به‌کارگیری روش‌های غیرسازه‌ای مدیریت منابع آب تأکید می‌کنند. این مناقشه دهه‌هاست که ادامه دارد.

    یک سوی مناقشه بزرگ درباره سدسازی متهم است به این‌که در اصرار بر ساخت سدها منافعی عظیم دارد. این همان مدعایی است که منتقدان سدسازی مطرح می‌کنند. طرفداران سدها نیز به همین ترتیب مستنداتی برای دفاع از آن‌ها ارائه می‌کنند.

    کمیسیون جهانی سدها هم که گزارش سدها و توسعه آن با انتقادهای طرفداران سدسازی مواجه شده، ضمن اشاره به جریان شدید سدسازی بین سال‌های 1930 تا 1970 که طی آن همه روزه پیمان ساخت بین دو تا سه سد بزرگ امضا می‌شد (کمیسیون جهانی سدها، ص. 69) معتقد است بیش از 2 هزار میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در ساخت سدها در آن دوران، فایده‌هایی نظیر امنیت غذایی، اشتغال و توسعه مهارت‌ها، برق‌رسانی به روستاها و توسعه زیربنای فیزیکی و اجتماعی مانند جاده و مدرسه را به همراه داشته و فایده‌ها آشکار و روشن به نظر می‌رسیده است و با توجه به محدود شدن هزینه‌های ساختمانی و بهره‌برداری به ملاحظات صرفاً اقتصادی (و در نظر نگرفتن هزینه‌های اجتماعی، محیط‌زیستی و ...) سدها گزینه‌های کاملاً رقابت‌پذیر و موجه بودند.

    مسأله اما فقط این نیست که سدها خودشان ماهیتاً مناقشه‌برانگیز هستند و طرفین مناقشه ادعاهایی بی‌پایان برای طرح دعوی دارند.

    سدها سازه‌هایی آبی هستند و از منظر فنی طیف گسترده‌ای از متخصصان هیدرولوژی، هواشناسی، طراحی سازه‌ها، زمین‌شناسی، محیط‌زیست، اقتصاد، کشاورزی و سایر تخصص‌های فنی و مهندسی با آن‌ها سروکار دارند. بدیهی است که سازه‌هایی با متوسط قیمت 1.8 میلیارد دلار که اثرات گسترده‌ای بر محیط‌زیست، اقتصاد، وضعیت مالی، سیاست و جامعه باقی می‌گذارند، از منظری میان‌رشته‌ای بررسی شوند.

    من با این پیش‌فرض آغاز می‌کنم که پرسش توسعه و به‌طور خاص مسأله سدها و سازه‌های آبی پرهزینه، همواره مسأله مناقشه‌برانگیز  و جدلی‌الطرفین باقی می‌ماند و هیچ‌گاه پایانی برای آن متصور نیست، اما سؤال این است که در چنین مسأله جدلی و پیچیده‌ای، چه رویکردهایی می‌توانند راهگشای تصمیم‌گیری باشند؟ آیا هر تصمیم‌گیری در فضای این مناقشه در نهایت بر اساس بازی قدرت سامان خواهد یافت یا راه دیگری نیز وجود دارد؟

    من در این‌جا چند رویکرد نظری به مسأله را پیش خواهم کشید تا اولاً پاسخی باشد برای آن دسته که به غلط تصور می‌کنند تصمیم درباره سدها را باید به متخصصان فنی و مهندسی واگذار کرد، و چشم‌اندازی برای عادلانه‌تر کردن تصمیم‌گیری درباره سدها ارائه کرده باشم. مقاله نشان می‌دهد که مسأله سدها پیچیده‌تر از آن است که اغلب منتقدان و طرفداران این سازه‌های عظیم می‌پندارند و با مقولات پیچیده دموکراسی، اقتصاد اخلاقی و جامعه‌شناسی سیاسی محیط‌زیست ارتباط دارد.

    مناقشه‌ای بر سر: «دِمُکراسی یا دَمْکِراسی». این مقاله ممکن است طرفداران و منتقدان سدسازی را توأمان خرسند و ناخرسند سازد.

    * عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

    * منتشر شده در کانال تلگرامی نویسنده با عنوان «دغدغه ایران»